حس انتظار
حس انتظار
آقا زمان می گذرد ونیامدی مگر این چه سری است که این همه طول کشیده است
مارا رها کردی به حال خود ! آقا نمی خواهی دست مارا بگیری؟
شبها که می شود تورا صدا می کنیم از بس در روز غرق زندگی شدیم
دغدغه هایمان را به تو گوییم وقتی که غرق گناه شویم
شایع شده که مهدی صاحب زمان وقتی دنیا تار شده می آید
کسی نگوید مهدی صاحب زمان وقتی نور شده ویار شدیم می آید
همه از آخر الزمان که گویند از تاریکی وظلمت گویند
انگار باب خود کرده ایم ظلمت وتاریکی که شود مهدی صاحب زمان می آید
کار ما به فاجعه ی منا که رسد همه گویند که قضا وقدر بوده
کسی نگوید که کار پسر پادشاه بوده
دلمان که تار شده همه گویند که زندگی رنگی شده
کسی نگوید که کار اماره ی شیطان بوده
دیگر می خواهم شبها با توحرف نزنم ! دیگر می خواهم روز با تو گویم
چون دیگر از شب وتاریکی آن می ترسم می ترسم که باید تاریک شود تا آقا را صدا زنم
مگر قضا وقدر چه خواسته برای ما که مهدی صاحب زمان هنوز نیامده
اینجا که کار ها زیر سر پسر پادشاه بود
نفس لوامه که بیدار شود می دانم که می آیی
چون همه یار شویم . . .
تقدیم به شهدای منا
شادی روحشان صلوات